پرش از ارتفاع یک کابوس

پرش از ارتفاع یڪ ڪابو๛
بـہ صدایت :
بخواب ! چیزے نیست...

خواندט یڪ ترانـہ ے غـᓄـگیـטּ
تڪ نوازے ᓄـرد ساڪسیفونیست

id line : hidden_gir1
id insta : hidden_gir1

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۹ دی ۹۴، ۱۶:۱۰ - 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
    :)

۱۰ مطلب با موضوع «روزمرگی :)» ثبت شده است

۱۰
آذر

من یه مهربون احمقَم 

یه مهربون احمق که نمیتونه کسی رو دوست نداشته باشهِ 

من همیشه همه رو دوست داشتَم ولی تو این راه عاشق شُدم که نبایَد میشُدم الان که اینارو مینویسَم بغضم داره خَفم میکنه ولی قول دادم که هیچوقت به اشک تبدیل نشه .. اشک ریختَنم یه نشونه از کم آوردن در مقابل خواستَن یه موجوده که اگه نباشه هم توفیقی نمیکنه ، فقط اینکه دیگه نمیتونَم کاری انجام بدَم همه فکر و ذهنَم شده اون طرف ..

من برای داشتن تو نذر کردم ..

من تو رو یه فرشته فرض کردم ..

.

.

.

هیچوقت خودمو به خاطر کارایی که با خودم میکنم نمیبخشم به خاطر اشکی که همین الان رو گونم بدون اختیار سر خورد ، دیگه حتی بدون دلیلم اشکام سر میخوره روی گونم ..

برات متاسفم ای دل ساده .. تو یه مهربون احمقی از نظر من فقط .

  • دُختَر گیسو کمَند
۱۱
آبان
محدثه زیر پست علی توی اینستا مینویسه واآی عسیسم 
علی میاد دایرکت محدثه 
میگه سلام و از اونجایی حرف میزنه که انگار نشناخته محدثه کیه البته کمی حق داره 
محدثه عکس خودشو میزاره رو پروفایلش تا علی بفهمه 
و اینجاس اوج تند رفتن محدثه 

بهش حق میدم ولی وقتی این حرف رو بهم زد فهمیدم نصیحت هیچ فایده ای نداره 
محدثه خیلی داره تند میره و من نگرانم ..
نگران دوستی که فک میکنم جزئی از وظایفمه ..
بهش گوش زد کردم که حرفی نزنه که تهش پشیمون بشه از کارش 

اما یه حرفی بهم زد 
که مهر محکمی بود روی لبهام روی حرفایی ک از روی حق دوستی داشتم بهش میگفتم 
بهم گفت اگه ا.نم بود حاظر بودی اینجوری حرف نزنی 
هعی 

علی یه پسره که از هم ترمی های رشتون و اتفاقا در کلاس 501 با ماست
که محدثه عاشق ایشون شدن 


# میگن ادم دوستاشو خوب جایی میشناسه امروز شناختم 
  • دُختَر گیسو کمَند
۰۸
آبان
خب از لحظه ی قشنگ دیدنت میگم الان آقای مهدی خ.ب
همون لحظه ای ک روی صندلی نشسته بودی و منم داشتم میومدم اصلا نمیدونستم اونجایی وقتی سرت رو بالا اوردی دست خودم نبود هول شدم دستپاچه شدم ببخشید که پشتمو بهت کردم .به سمت در برگشتم ..
آقای دوستداشتنی من چرا یهو و بی مقدمه به دلم نشستی ؟!
چرا تمام احساسمو جمع کردی توی خودت ؟!
چرا چهره ی دلنشینت هیچوقت از ذهنم نمیره ؟! 
چرا انقدر ساکتی ؟!
چرا همیشه سرت پایینه ؟

اقای دوست داشتنی میشه قول بدی هیچوقت پنج شنبه هارو یادت نره ؟
پنج شنبه های بی تو تعطیله جمعه اس ..

  • دُختَر گیسو کمَند
۰۶
آبان

بالاخره شروع کردم به دیدن فیلم the vampire diaries 

از همین چند قسمت اول بدجور درگیرش شُدم و خوشَم اومده ..

الانَم که فصل اول تا قسمت 12 رو دیدَم 

بیشتَر ویژگی های استفان توی منم هَست خوشَم میاد ازش ..


# خاطرات یک خون آشام

  • دُختَر گیسو کمَند
۰۳
آبان

بیا قرارمان را فراموش نکنیم ..

پنج شنبه ها کلاس 501 ساعت 13:00 ..

من عاشق پنج شنبه های با تو بودنم ..

اینکه وقتی هستی و نباشی من هیچ کدوم از حرفای استاد را نفهمم مهم نیس همین ک تو باشی همین ک خیالت باشد کافیست ..

راستی پیراهن سفید چ برندازه ی قامتت بود ..

راستی هیچ میدانی پنج شنبه ی هفته ی پیش چجوری بغضم را کنترل کردم ؟!

همان موقع ک استاد خواند آقای خ.ن ؟

و بقیه گفتن نیامده ..

البته ناگفته نماند ک دیر امدی اما امدی ..

من پنج شنبه های بدون تو چه کنم ؟! 

من سر کلاس هایی ک تو نیستی میمیرم ...

ای کاش تو را اصلا ... نه نه زبانم لال 

تک تک حروف اسمت در تمام رگم جریان دارد 

# دوست دارمـ ♥


  • دُختَر گیسو کمَند
۲۶
مهر

چقدر تیپش بهش میومد حتی مدل موهاشم عوض کرده بود .. 

من هنوزم فلسفه ی سر به زیر بودنتو نفهمیدم هنوز نفهمیدم ک چرا عاشق شدم هنوز نفهمیدم چرا انقئذ مغروری هنوز نفهمیدم ک چرا هر وقت دیدمت داشتی میرفتی هیچوقت اومدنتو ندیدم ..

من عاشق خنده هاتم  .. 

ای کاش خواستن ادما داشتن ادما انقدر سخت نبود ..

دیروز ک توی راه پله دانشگاه داشتی میرفتی قلبم به تپش افتاد چقدر بده به امید پنج شنبه ها که یه دل سیر میبینمت هفتمو شروع کنم ای کاش میشد هر هفته دو تا پنج شنبه داشت..

من عاشق پنج شنبه هام عاشق اون لحظه ی خندیدنات ...

  • دُختَر گیسو کمَند
۲۲
مهر

زمان گذشتـْ...

تـــا فَهمیدم هَٓـمیشْه اونْى کــه میخــواى نمیشهـ...!

فَهمیْدم هَرکسْى کـه باهاته الزاماً "دوستت"  نیستـ

فَهمیْدم کَسْى کْـه تو نگاه اَوْل اَزَشْ بَدِتْ میاد یِه روزْى میْـشه صَمیـمى تریـٓن دوستت 

فَـهمیدم کـِه بى تفاوتى بُـــزرگ ترین انتقامهـ...

غُرور بُـــزرگ تَــریْن دُشـْمَنهٓـ... 

خُـدا بِـهتَـرین دوسْـتهـ.. 

خْانِـواده بُــزرگ ترین شانْـسه...

سَــلامَـتى بالاتَـرین ثِــروتهـ...

آسْایِش بِـهتَرین نِـعمَتهٓـ... 

هَــرکى میخنده، بِدون دَرد و غَٓـْم نــیسـتـ!

ظـاهِـر دَلیلـْى بَـر بْـاطِن نیستـ...

فَــهمیْدَم جَـنگْ  کَـردَن بْا خِیلـــیا اِشـتباهه مَـحضْهـ...

گاهـْى اوقْـات دِلِــت تَـنگـه اون آدَمْـاى دوسـْت داشتَنْى سابِـق میشهـ... 

گـْاهی اوقــْات صَـمیمـْی تَرین کَسِت میشه غَــریبـْه تَـرْین آدَمـ..


  • دُختَر گیسو کمَند
۱۲
مهر

اینکه روز اول دانشگاهـ برامـ هیچ جذابتی نداشت به کنار ولی دیدن کسیکه ازش متنفرمـ گند زد به همون بی تفاوتیمـ .. اون روز هیچ فرقی با روزای دیگهـ نداشتـ ..

ااینکه روز اول دانشگاه پسرا بهمون گفتن چس ترم (ترم اولی) دیگه تهش بود خخخ

کلاسای مختلطمون اوج خنده اس خوش میگذرهـ ..

امیدوارم بتونم روزای قشنگی رو برا خودم بسازم توش ...

^_^

  • دُختَر گیسو کمَند
۰۴
مهر

دانشگاه با توجه به زمانبدی کلاسا به صورت افقی ریدهـ .. والا بوخودا

اخه من باید تا دانشگاه برم اونمـ به خاطر نیمـ ساعت کلاس اخلاق اسلامی ؟!منکه نمیرمـ .. دیروزم ک به ما نگفتن اصن کلاسی تشکیل شده خلاصه جلسه ی اول از دو تا کلاس تخصصی غیبت خوردیم 

هعی خدا اصن معلوم نیس فازشون چیهـ 

زنگ زدمـ قسمت اموزش همچین حرف میزنه انگار داره منو دولوپی میخوره .. اخرشم به زنیکه گفتم بیا منو بخور بعدشم قطع کردمـ ... حالا دیگه فهمید یا نفهمید زیاد مهم نیس 

دوشنبه هم برم کلاس توجیهی ... به قول فاطمه فک نکنم بتونن مارو با یه کلاس توجیه کنن والا خخخ

  • دُختَر گیسو کمَند
۰۴
شهریور
دیروز حال و هواشـ خوب بود اینکه همه با هَم رفتیم بیرونـ خوش گذشتـ و اینکه 6 نفر سوار یه ماشین شدیم و کلی کرکر خندهـ
20 متری لباسای قشنگی آورده بود یه تاب و شلوارکـ و کلاهـ اسپرت لی دیدَم ک خیلی قشنگ بود دومادمون قیمتشو پرسید سرم سوت کشید 180 هزار تومَن .. یه سارافون نخی هَم دیدم 30 تومن ک احتمالا میرَم میخرمش ..
ابجیمم یه شلوار کتان دم پا خرید و مامانم هم دو تا مانتو ..
شبم رفتیم حرَم حضرت معصومهـ خعلی شلوغ بود از ورودیش ک داشتیم رد میشدیم چنان رو گرفته بودَم ک همه بهم خندبدن خخ اخه دلمـ نمیخواست بهم گیر بدنـ .. بعدشَم بستنی خوردیم و اومدیم خونه .. خعلی پیاده روی کرده بودیم هممون پاهامون درد میکرد ..
صبح امروزَم که فکـ کنم از ساعت 7 حالَم بد بود و دل درد شدید و تهوع .. مُردم و زده شَدم
هنوز کار کَد مهدی رو انجام ندادَمـ هوففــ
یا امام رضا تولدتـ مُبارکـ .. سه ساله ک نطلیبدی مارو ها .. دلمون تنگهـ


  • دُختَر گیسو کمَند